مبانی فقهی و حقوقی مشروعیت نظام سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

نویسندگان


چکیده

قانون اساسی هر کشور، بیانگر بنیادهای فکری، حقوقی و ارزشی آن نظام سیاسی است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان منشور سیاسی و حقوقی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، کوشیده است تا میان دو منبع اساسی مشروعیت، یعنی شرع و مردم، پیوندی متوازن برقرار کند. مشروعیت در این قانون اساسی، نه صرفاً بر پایهٔ رضایت عمومی، و نه صرفاً بر نص دینی، بلکه بر اساس ترکیب هوشمندانه‌ای از اذن الهی و مقبولیت مردمی استوار است. در این پژوهش، ابتدا مفهوم قانون اساسی و تاریخچهٔ تدوین آن در جهان و ایران مورد بررسی قرار گرفته است تا زمینهٔ تطبیقی درک شود. سپس مفهوم مشروعیت در دو معنای متفاوت آن، یعنی مقبولیت سیاسی (مشروعیت به معنای پذیرفته شدن از سوی مردم) و مشروعیت شرعی (به معنای بر اساس شریعت بودن)، تحلیل شده است. در گام بعد، مبانی فقهی مشروعیت نظام سیاسی اسلام، با تأکید بر نظریهٔ ولایت فقیه در فقه امامیه، مورد واکاوی قرار گرفته است. ادلهٔ قرآنی و روایی همچون آیهٔ ولایت، قاعدهٔ نفی سبیل، قاعدهٔ حسبه و توقیع اسحاق بن یعقوب، نشانگر آن است که در عصر غیبت، فقیه جامع‌الشرایط نایب عام امام معصوم است و مشروعیت حکومت از طریق نیابت او تحقق می‌یابد. در بعد حقوقی، اصول متعدد قانون اساسی، به ویژه اصول دوم، چهارم، پنجم، پنجاه‌وهفتم و ششم، بیانگر تلفیق مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی‌اند. قانون اساسی ایران با تأکید بر حاکمیت خداوند و ایمان به وحی، و در عین حال با پذیرش نقش مردم در انتخاب مسئولان، الگویی نو از حکومت دینی در جهان معاصر ارائه می‌دهد. نتیجه آنکه مشروعیت در نظام جمهوری اسلامی ایران ساختاری دووجهی دارد: شرع، ضامن حقانیت و مردم، ضامن تحقق آن‌اند. این تلفیق، ضمن حفظ پیوند حکومت با آموزه‌های دینی، سازوکارهای حقوقی لازم برای مشارکت عمومی را فراهم کرده و بدین ترتیب، الگویی از مردم‌سالاری دینی را به عرصهٔ نظری و عملی سیاست وارد ساخته است.

Abstract

The Constitution of every nation reflects the fundamental principles, values, and legal foundations of its political system. The Constitution of the Islamic Republic of Iran, as the legal and political charter of the 1979 Islamic Revolution, seeks to establish a balanced relationship between two essential sources of legitimacy: religious authority (Shar‘i legitimacy) and popular consent (political legitimacy). In this framework, legitimacy is not derived solely from public will nor merely from divine decree; rather, it emerges from a deliberate synthesis of God’s authorization and the people’s acceptance. This study first explores the concept and historical evolution of constitutions in the world and in Iran to provide a comparative context. It then analyzes the notion of legitimacy in its two dimensions—popular legitimacy (legitimacy based on social acceptance) and religious legitimacy (legitimacy grounded in Islamic law). The jurisprudential foundations of political authority in Islam, particularly the theory of Wilāyat al-Faqīh (Guardianship of the Jurist) in Shi‘a jurisprudence, are examined through Quranic, Hadith-based, and rational arguments such as the Verse of Authority (Āyat al-Wilāyah), the principle of “No domination of unbelievers” (Nafy al-Sabīl), the principle of Hisbah, and the Tawqī‘ of Ishaq ibn Ya‘qub. These evidences affirm that in the absence of the infallible Imam, the qualified jurist (Faqīh) is his legitimate deputy and therefore holds religious authority to govern. On the legal level, several articles of the Iranian Constitution particularly Articles2,3,4,5 and 6 clearly demonstrate the fusion of divine and popular legitimacy. The Constitution emphasizes the sovereignty of God and faith in revelation, while simultaneously recognizing the people’s right to elect public officials. Thus, it presents a distinctive model of governance that combines Islamic jurisprudence with democratic participation. In conclusion, legitimacy in the political system of the Islamic Republic of Iran possesses a dual structure: Sharī‘ah ensures the moral and divine validity of power, while the people ensure its realization and continuity. This synthesis, grounded in Shi‘a political thought, provides a unique and functional model of religious democracy, integrating divine guidance with public participation.

Keywords: Constitution of the Islamic Republic of Iran; Political Legitimacy; Religious Legitimacy; Wilāyat al-Faqīh; Islamic Jurisprudence; Divine Sovereignty; Popular Consent; Religious Democracy

منابع

1) قرآن کریم

2) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۵۸ و بازنگری ۱۳۶۸.

3) قاضی شریعت پناهی، ابوالفضل (1390)، اندیشه سیاسی در اسلام و ایران معاصر، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ سوم.

4) احمدی، حمید (1394)، مبانی مشروعیت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر میزان، چاپ سوم.

5) باقری، محمدعلی (1403)، بررسی نسبت انواع مشروعیت با حقوق عمومی، مجله علوم انسانی و اسلامی در هزاره سوم، دوره 8، شماره 1: 111- 103

6) بیژنی، مریم؛ معتمدنژاد، کاظم؛ علینی، محسن (1388)، جایگاه «مشروعیت قانونی» در گفتمان‌های سیاسی رسمی نظامی جمهوری اسلامی ایران (1386- 1357)، مجله علوم اجتماعی (دانشگاه علامه طباطبائی)، شماره 46: 138- 107.

7) جعفری ندوشن، علی اکبر (1385). بررسی تطبیقی کارویژه های شورای نگهبان درایران، فرانسه وآمریکا، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

8) حسینی زاده، سید محمدعلی (1397)، تأملی بر مبانی مشروعیت نظام سیاسی، مجله سیاست، شماره 46: 346- 327

9) خمینی، روح‌الله (1396). ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ هیجدهم.

10) دهقان ناصر آبادی، غلامرضا؛ شریف شاهی، محمد؛ احمدی، سید محمد صادق (1403)، ارزیابی نظریه مشروعیت در قانون اساسی مشروطه، مجله سیاست پژوهی اسلامی ایرانی، شماره 4: 31- 15

11) سبحانی، سید جعفر (1389)، نظام سیاسی اسلام، قم: مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ پنجم.

12) سروش، عبدالکریم (1377)، فقه، قانون و مشروعیت، مجموعه مقالات، تهران: نشر صراط.

13) سلطانی، سید ناصر (1399)، عناصر نخستین قانون اساسی ایران؛ اصول حکومت قانون‬‬‬، نشریه پژوهش‌های حقوقی، شماره 42: 189- 171

14) دارایی، علی، مشهدی، علی، قارلقی، صدیقه (1400)، مفهوم قانون اساسی در اندیشه خبرگان قانون اساسی ایران، نشریه مطالعات حقوق عمومی، دوره 51، شماره 3: 133- 109

15) زرنگ، محمد (1384). سرگذشت قانون اساسی درسه کشورایران، فرانسه وآمریکا، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

16) قاضی، سید عباس (1390). مبانی فقهی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

17) کاتوزیان، ناصر (1382). حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، تهران: نشر شرکت سهامی انتشار.

18) لاگلین، مارتین (1388). مبانی حقوق عمومی. ترجمه محمد راسخ، نشر نی

19) مصباح یزدی، محمدتقی (1388). نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.

20) مطهری، مرتضی (1381). پیرامون انقلاب اسلامی، تهران: نشر صدرا.

21) مکارم شیرازی، ناصر (1379). پاسخ به پرسش‌ها در زمینه ولایت فقیه، قم: نشر مدرسه امام علی بن ابی‌طالب.

22) مهرپور، حسین (1391). حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران در پرتو قانون اساسی و اندیشه‌های امام خمینی، تهران: انتشارات سمت

23) هاشمی، سید محمد (1398). حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج ۱ و ۲، تهران: نشر میزان.


کلیدواژه‌ها