نویسندگان
چکیده
میانجیگرى به دليل انعطاف و پويايى در انواع اختلافات و منازعات - از خانوادگى و مدنى تا سياسى و بینالمللى - قابليت كاربرد دارد. میانجیها با استفاده از دانش و توانايىهاى ارتباطى، استدلالى و اقناعى خود مىتوانند طرفهايى را كه نسبت به يكديگر و موضوعات مورد اختلاف تلقىها و مواضع سرسختانه ى دارند گاه آن چنان تحت تأثير قرار دهند كه خود پيش قدم حل اختلافات شان شوند. نخستين قواعد جامع براي حل اختلافات بینالمللي از طريق میانجیگري و مساعي جميله به موجب قرارداد اول كنفرانس ۱۸۹۹ لاهه اتخاذ گرديد.که بنا به بند سوم از اصل دوم منشور سازمان ملل متحد دولتها مکلف شدند اختلافات بینالمللی و دعاوي خود را به شیوههاي مسالمتآمیز به صورتی که صلح و امنیت بینالمللی و عدالت به خطر نیافتد حل و فصل نمایند، و از توسل به زور جهت حل بحران ها خودداري نمایند. از شیوههای مسالمتآمیز بحث شده در این منشور میتوان به میانجیگری اشاره کرد حال این پژوهش به دنبال بررسی عملکرد میانجیگری سازمان ملل در بحرانهای بینالمللی در بحران حمله عراق به ایران، بحران حمله آمریکا به عراق ، بحران حمله اسرائیل به لبنان است. سوال اصلی این است که عملکرد میانجی گرایانه سازمان ملل در بحران های حمله عراق به ایران، حمله آمریکا به عراق ، حمله اسرائیل به لبنان چگونه بوده است؟
کلیدواژهها